به گزارش ایسنا، مهدی طاهرخانی در یادداشتی نوشته است:
"1-اینکه چرا پرسپولیس می بازد، اینکه دیگر این تیم مدعی شماره یک قهرمانی نیست، اینکه سقف بد بودن بعضی بازیکنهای همیشه بد پرسپولیس عاقبت کجاست و این «ستون بلند» کی سر از رشد بر میدارد و... همه و همه اینها تکرار مکررات است. اگر «شالوده» نوشته را روی اینها بگذاری خواننده ندارد چون آنهایی که باید این چیزها را بفهمند تا به حال فهمیدهاند. الان تماشاگران پرسپولیس دانشجوی سال پنجم ناکامی هستند، زشت است برای آنها بنویسیم مثل همیشه غلامرضا زیر صفر بود، بنویسیم تعویض دقیقه 88 نوروزی بر چه مبنایی بود و توضیح بخواهیم سرانجام تاکتیک دایی برای رسیدن به گل چه بود. آنها خودشان استاد شدهاند.آنقدر بازی بد دیدند، نتیجه خرد کننده تجربه کردند، روزهای ملالآور بی عنوان گذراندند که اینک بهتر از هر فوتبال دوست دیگری می دانند دلخوش کردن به این تیم «معقولانه» نیست.
مگر قرار است چه تحولی در مجموعهای پدید آید که اولویتش گل نخوردن است؟ اگر به هوادار پرسپولیس بود اینک نه نوروزیها در این تیم بودند نه غلامرضا رضایی و آن زمین خوردنهای بی پایانش. تاریخ سیزده ساله لیگ برتر میگوید پرسپولیس هرگز قهرمان نمیشود مگر آنکه فصل را «خوب» آغاز کند. قانون دیگر هم حکم میکند اگر همان هفتههای اول دو- سه باخت زودهنگام را دشت کنند دیگر امید بستن به آنها مثل انتظار رویش سیب از درخت سدر است.
شاید نگاه بد بینانهای باشد اما وقتی به گذشته نگاه میکنی و میبینی هرگاه این تیم اینچنین شروع کرده پایانش تلخ بوده حق داری از همین الان فکر و ذکرت را روی همان جام حذفی بگذاری. این کمترین حق هوادار پرسپولیس است که مدیرعاملش بدون هیچ علت روشنی از یحیی گل محمدی که تنها در یک بازی رسمی در نیم فصل دوم لیگ دوازدهم باخته بود، عبور کرد و به علی دایی رسید که جایگاهش با راه آهن هیچ نقطه رجحانی نداشت. مضاف بر آن در همان تک بازیای که یحیی «ناعادلانه» باخته بود دایی تا حوالی اتمسفر زمین به آسمان برخاست؛ مشت گره کرد و عزتی را مدد جست که در همه جا به آن رسید جز در پرسپولیس!
2- وقتی در واپسین لحظات بازی دروازه نیلسون باز شد« قطعا» خوشحالترین دو پای هستی همین یحیی گل محمدی بود اما پسر سر به زیر قرمزها شادیاش را عامدانه فرو خورد، فیلم بازی کرد مبادا درد هوادار تیم سابقش بیش از پیش شود. دیدن شادمانی «یک خودی» پس از شکست، تلختر از آن باخت است. یحیی تنها یک بار با پرسپولیس باخت و نامهربانانه برکنارش کردند و چه فرصتی بهتر از امروز تا بیاید با بردن« تیم رویانیان» به صدر جدول بچسبد ولو برای یک ساعت تا پایان بازی فولاد. دیشب یحیی بهانه بیشتری برای شادی داشت؛ او می توانست بعد از گل تیمش با دستانی باز به آسمان بپرد تا رویانیان به وضوح ببیند آن فردی که او بیرونش کرد حالا بالاتر از تیمش در صدر است آن هم با بازیکنانی که هیچ کدامشان محال است در ترکیب ثابت پرسپولیس فرصت بازی پیدا کنند.
یحیی میتوانست اینچنین از رویانیان و دایی توامان انتقام بگیرد اما پسر فروتن قرمزها نشان داد عزت همیشه با مشت گره کرده گرفتنی نیست. او میدانست که نه با تیم رویانیان بازی دارد و نه تیم دایی و نام این تیم «پرسپولیس» است که آنها میروند و او میماند و همین هوادار. با اینکه هواداران فوتبال ایران حافظه تاریخی ندارند و یا به اقتضای زمان دچار آلزایمر خودخواسته میشوند اما رمز «محبوبیت» در مراعات کردن همین چیزهاست. باری همان چهره معمولی و سرد تصنعی پس از گل، پیغام خاص خودش را داشت؛ همین که شادی درونیاش را به رخ میلیونها هوادار زخم خورده پرسپولیس نکشید یعنی یک فیلم شرافتمندانه.
او از پرسپولیس رانده شد چون صدایش از یک حدی بالاتر نمیرفت و در عوض مردی جانشینش شده که در شش بازی دو بار شکست را در آغوش کشیده و جالبتر از همه رویانیان میگوید برنامهاش با دایی سه ساله است و از او امسال جام نمیخواهد(نقل به مضمون). همان مردی که بخاطر از دست رفتن جام حذفی در ضربات پنالتی تاریخ مصرف یحیای جوان و خوش آتیه را پایان پذیرفته پنداشت حالا مجبور است سه سال دایی را تحمل کند که شاید در سال سوم و لیگ شانزدهم سرمربیاش متوجه شود با غلامرضا و نوروزی و این سبک بازی ملالآور خبری از سعادت در لیگ برتر نیست. دایی یحیی نیست. رویانیان هم مدیر نتیجه گرایی نیست(!) پس منتظر قهرمانی در سال سوم باشید خدا را چه دیدید شاید در سال سوم راه عزت به خانه پرسپولیس هم افتاد.